خاطرات راه رفتنش ..........
من الان اینجام نی نی ناز من اسرا خانمی چند روزی هست یه ساله شده .........
خیلی وقته میخوام براش یه وبلاگ بسازم اما نمیدونم چرا نشده .....
الان خوابیده جیگرم .........
دخملی من الان خودش راه میره....بدون کمک من ....
یادم میاد پیاده روی را تو دروازه قران شیراز وقتی رفته بودیم تعطیلات عید با گرفتن دستاش باهاش تمرین میکردم خستگی ناپذیر بود قربانش برم ..............
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی