اسرا اسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره
پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

فرشته کوچولوی آسمانی خانه ما

اولین میهمانی افطار

1390/5/26 1:41
245 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام چیگر طلایی...نقل نباتم

امروز اولین میهمانی افطارته که عزیزجون دعوتمان کرده ....البته به طور رسمی اخه ما اکثر روزا اونجا هستیم ........

 

قبل از میهمانی قرار شد بریم بیرون .....

پاتو که تو ماشین میذاری میخوابی اگه اولش هم مقاومت کنی اما بعد از چند دقیقه یه خواب خوب و ارام می کنی .....امروز با بابایی و ارین و باباو مامانش رفتیم بیرون میخواستیم بریم فروشگاه اما بابایی با بابایی ارین گفتن بریم چند تا خانه تو جنت اباد ببینیم برای خرید همچین با اراده رفتن که گفتم حتما همین امروز میخرند ...اما تو خوب میشناسیشون جو گیر ن فقط.......

 

خلاصه بعد از مقداری بنگاه گردی باباهاو حرف زدن مامانا دست از پا درازتر برگشتیم خانه اخه دیگه نزدیک افطار بود ما هم شام دعوت داشتیم خانه عزیزجون....

کلی مهمان داشت عموهای تو عمو مراد اینا بهزاد و ننه گلو عمو حمید اینا ....خاله زهرا اینا و ماو خلاصه 20 -25 نفری بودیم ......."د دَ

 

 

"شده........

 

سر سفره شام نشسته بودی پیش بابا رضا با ان دستای کوچولوت دو تا دانه برنج بر میداشتی بذاری دهان بابا رضا وقتی دست دراز می کردی اگه هواسش بود میخورد اگه نه خودت میخوردی........

 

موقع میوه خوردن هم رفته بودی پیش عمو داود (شوهر خاله )اونم بنده خدا هندوانه را کوچولو میکرد میذاشت رو چنگال تو میگرفتی میخوردی ولشم نمیکردی هندوانه عمو داود که تمام شد رفتی سراغ عمو مهدی ....جالب اینجا بو نه الو نه انگور نه خیار فقط هندوانه میخواستی ............

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)