اسرای من در حال خانم شدن
سلام ماه خانه من سلام دوردانه من اسرا خانم مامانی خیلی دلش میخواد هر روز بیاد از شیرینکاریات بنویسه اما عزیزم منو ببخش که فرصت نمیشه این کار را برات انجام بدم ....اما بدان همیشه خیلی دوستت دارم
دختر نازم الان خودش به تنهایی از روی چهارپایه اشپزخانه میره بالا وچقدرم به خاطر این کار اجساس خوشحالی می کنه ...
.دیواری توی خانه نمانده که از دست تو مدادات یا هر وسیله که بشه باهاش نوشت در امان باشه .....
یه خط تقریبا صاف که برای دستای کوچولوی تو واقعا صافه را توی دفتر مقاشیت میکشی و میگی "آ" ....
تو دستمال و جارو کردن خانه همیشه پیروز میدان تویی .......
دو روز پیش با خاله گلی (مامان ستایش)دکور اتاقت را تغییر دادیم و شما چقدر این تغییر را دوست داری دیروز که خاله زهرا اومده بود خانه امان دستش را میکشیدی که بهش اتاقت را نشان بدی ....
تا حالا یادم نمیاد از نماز خوندنت گفته باشم...
مهر را میاری میشینی روی دوتا پاهات به حالت سجده ...گاهی دراز میکشی سرت را روی مهر میذاری و زیر زبانی تند تند چیزی را تکرار می کنی ...الان دیگه اله را هم میگی ....تازه برات یه چادر نماز هم دوختم ....خیلی نار میشی وقتی سرت میندازی ...بلند میشی و دوباره میشینی سر جات ...خیلی زیبا نماز میخونی عزیزم خدا نگهدارت باشه ....