اسرا اسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره
پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

فرشته کوچولوی آسمانی خانه ما

اسرا و بازی کلمات

1390/12/20 19:32
820 بازدید
اشتراک گذاری

جیگرم داره یواش یواش مث ادم بزرگا حرف میزنه ....

خانمی مثل یه طوطی زبرو زرنگ هر کلمه ای که میگی را تکرارمیکنه ...درکش از کلمات هم بالا رفته  اینو میشه از رفتارش و پاسخی که به درخواستهامون میده فهمید ....

من و بابای از اینکه  اینقد زیبا کلمات را تکرارمیکنی خیلی خوشحالیم ... لذت میبریم

روزی چندین بار بابایی را باسم صدا میزنی (مشید)....بابایی تمام مدت با جانم و عزیزم ازصدا کردنت استقبال میکنه ....

 تلفنی با عزیزجون که حرف میزنی تند تند میگی عسیس(عزیز) گهی زش دعوت میکنی و میگی بیا (بیا را کاملا واضح و زیبا تلفظ میکنی...

با اینکه سارا را خیلی کم و کوتاه دیدی روزی چند بار سراغش  را میگیری ..اخه دختر خاله بدجور مریض شدو بیمارستان بود خدا را شکرالان بهتره ما چون ریه هاش حساس شده ما زیاد نمیرم ببینیمش ...منتظریم تا انشااله بهتر بشه بعد ....

دخترم عشق گوحه و مشتقاتشه ...مثل رب...سس...

همش تو دریخچاله و اَینا میخواد اخر معلوم میشه اَینا سس(شُش)یا گوجه(جوجه)  هست گاهی هم کنجد (جنجد)

خلاصه ما خیلی از کلمات را میشنویم واسرا خیلی ها را خوب بیان میکنه .. الان لفظ کلامش بیلَ بیل بیلَ هسنت که من هنوز به مفهمومش پی نبردم

چند تا از کلمات   مورد استفاده اسرا :

حموم(چون عاش اب بازیه)،اب بزی

بیم (بریم )

بیشن(بشین)

دبا(دعوا)

دَد(درد)

الهم الَ(صلوات فرستادن)

بد(بده)

نای نای(درخواستن گذاشتن بیبی انیشتن)

سیب(سیب)

دَ(در امدن چیزیمثل دکمه های لپ تاپ که همه ارو از جا کنده)

باژ(باز کردن)

بیبی (بچه )

نیش(نیست)

ایناها(اینجاست)

مامان و بابا

الا(خاله)

مَهَم(مریم )

سایا(سارا)

ایه یا اده(اره)

اشَن(اصلا)

جیدی(جدی)

عوسک(عروسک)

بغَ(بغل)

لا(خوابیدن)

الان دیگه بشترزاین یادم نمیاد ایشااله مابقیش را دفعه بعد مینویسم ... 

دخترنازم میدوارم همیشه سالم ...تندرست ..هوشیار....و شاد باشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)