اولین شهر بازی """""""""اسرا جیگری""""""""""""
دوردانه جون
اهو کوچولوی من
اولین شهربازیت را تو 18شهریور 90 رفتی ....البته خانمی بازی مناسب سن شما نداشت به جز استخر توپ که ان هم حتی برای شما زود بود...
تنها کار مفید تو این پارک بازی شلوغ دویدنت بود که منم همه اش دنبالت بودم تا نه زمین بخوری نه با کسی برخورد کنی عسلم .........
برات بیلط استخر توپ گرفتم از اقائ خواستم بیام باهات تو استخر کنارت باشم نذاشت شمارا تنها گذاشت لب استخر تو توپا شما هم ترسیدیو همه اش سعی داشتی بیایی بیرون که اجازه داد منم بیام کنارت تا نترسی اخه بچه ها همه داشتن با سرو صدا بازی میکردن یه کوچولو باهات توپ پرتاب کردیم و امدیم بیرون اخه شما خیلی علاقه نداشتی و منم حس کردم توپا کثیفنو شما با دست زدن ممکن مریض بشی پس زودی امدیم بیرون ....
محمدو پرستو حسابی بازی کردن ...
شما هم حسابی بدو بدو کردی و خسته شدی ... شیرین گندمکم همان تاب بازیو سرسره پارک چوبی را بیشتر دوست داره مامانی هم با اون بیشتر موافقم تا بازی های دیگه .....
دوست دارم ترانه زندگیم ....وقتی به صدای خندهات فکر میکنم تمام وجودم سرشار از نیازبا تو بودن میشه .......امیدوارم در پناه خدای مهربون همیشه سالم باشیو شاد و خندهات طنین انداز زندگی منو بابایی باشه..........